از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد