گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت