یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد