فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین