چقدر ها کند این دستهای لرزان را؟
چقدر؟ تا که کمی سردی زمستان را...
به زیر نمنم باران شقایقی ماندهست
کنار پنجره، گلدان عاشقی ماندهست
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید