با دیدن تو به اشتباه افتادند
آنها که سوی فرات راه افتادند
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
لحظهٔ سخت امتحان شده بود
چقَدَر خوب امتحان دادی