در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید