گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست