سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری