خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست