تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو