سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو