در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود