ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود