صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود