با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را