لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را