باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را