سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی