چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است