چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم