چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
بی تو چگونه میشود از آسمان نوشت؟
از انعکاس سادۀ رنگینکمان نوشت؟
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم