او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است