کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطرهها را نفروشید
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است