میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی