مهمون از راه اومده شهر شده آماده
بازم امشب تو حرم غلغله و فریاده
ای عاشق شب نورد، پیدایم کن
ای مرد همیشه مرد، پیدایم کن
شن بود و باد، قافله بود و غبار بود
آن سوی دشت، حادثه، چشم انتظار بود
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی