ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود