مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود