روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به درِ خانۀ عبّاس علمدار
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست