با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟