دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...