هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين