از خویش برآورد تمنای تو ما را
سر داد به فردوس تماشای تو ما را
یوسف شود آنکس که خریدار تو باشد
عیسی شود آن خسته که بیمار تو باشد
جان بر لب من آمد و جانان به بر من
ای مرگ برو عمر من آمد به سر من
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پر از طائر قدسی اثری نیست