هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست