از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...