هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی