بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
آتش: شده از خجالت روی تو آب
خانه: شده بعد رفتن تو بیخواب
دنبال چهای؟ ای دل در دام ِ فریب!
از کربوبلا تو را همین نکته نصیب:
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست