در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
قلم به دست گرفتم که ماجرا بنویسم
غریبوار پیامی به آشنا بنویسم
ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم
شن بود و باد، قافله بود و غبار بود
آن سوی دشت، حادثه، چشم انتظار بود