بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود