تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم