عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين