غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست