ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست