چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست