کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز