رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود