امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
ابرهای سیاه میگریند
باز باران و باز هم باران
گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است
«مرد» اخمش، خندهاش، حرفش، نگاهش، محکم است
پرپر شدید، باغ در این غم عزا گرفت
پرپر شدید و باز دل غنچهها گرفت