دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر
گلستانیم ما، در آتش نمرود، زیباتر
غسل در خون زده احرام تماشا بستند
قامت دل به نمازی خوش و زیبا بستند