دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت