چه سِرّیست؟ چه رازیست؟
چه راز و چه نیازیست؟
تابید بر زمین
نوری از آسمان
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
دشت
گامهای جابر و عطیّه را
یک روز که پیغمبر، از گرمیِ تابستان
همراه علی میرفت، در سایۀ نخلستان